پژمان رودگرمی
چکیده
تشخیص تغییرات کاربری و پوشش اراضی برای مدیریت و برنامهریزی بهینه منابع طبیعی و بخش کشاورزی مهم است و استفاده از تصاویر ماهوارهای یک فناوری مناسب برای به هنگام نمودن نقشههای پوشش و کاربری اراضی است. هدف این مطالعه، تعیین میزان و نوع تغییرات کاربری و پوشش اراضی در استان تهران با استفاده از دادههای ماهوارهای طی دو دهه گذشته است ...
بیشتر
تشخیص تغییرات کاربری و پوشش اراضی برای مدیریت و برنامهریزی بهینه منابع طبیعی و بخش کشاورزی مهم است و استفاده از تصاویر ماهوارهای یک فناوری مناسب برای به هنگام نمودن نقشههای پوشش و کاربری اراضی است. هدف این مطالعه، تعیین میزان و نوع تغییرات کاربری و پوشش اراضی در استان تهران با استفاده از دادههای ماهوارهای طی دو دهه گذشته است و برای بررسی این تغییرات در سال 2000 میلادی (1379 خورشیدی) از تصاویر سنجنده ماهواره لندست-7 و برای سال 2021 میلادی (1400 خورشیدی) از تصاویر سنجنده ماهواره سنتینل-2 استفاده گردید. پردازشهای لازم بر روی تصاویر و دادههای سنجش از دور در نرمافزارهای تحلیل مکانی انجام شد و اطلاعات مورد نیاز بهدست آمد. مساحت اراضی منابع طبیعی و کشاورزی در سال 2000 (1379 خورشیدی) به ترتیب برابر با 1050155 و 174115 هکتار و در سال 2021 (1400 خورشیدی) برابر با 946200 و 170800 هکتار برآورد شد. مساحت اراضی منابع طبیعی استان طی سالهای 2000 تا 2021 میلادی به میزان 103955 هکتار در سطح استان کاهش یافته است. در کل بین دو سال ذکر شده بهمیزان 3315 هکتار از مساحت اراضی کشاورزی استان کاسته شده است و همچنین بر اساس نتایج تحقیق حدود 39000 هکتار از اراضی کشاورزی به کاربری ساخته شده تغییر یافته و این وضعیت بدین دلیل است که در این مدت حدود 36000 هکتار اراضی منابع طبیعی استان به کشاورزی تغییر کاربری یافته و کاهش بیشتر اراضی کشاورزی را ظاهراً جبران کرده است. در استان بر مساحت اراضی ساخته شده حدود 107129 هکتار افزوده شده است. از جمله پیشنهادها برای حفظ اراضی کشاورزی و طبیعی، راه اندازی سیستم پایش و مراقبت کاربری و پوشش اراضی با استفاده از قابلیتهای سنجش از دور و خودداری از تقسیم و کوچکتر کردن استان تهران است.
مراد میرزایی؛ رایحه میرخانی؛ منوچهر گرجی اناری؛ مهدی شرفا
چکیده
انتشار گازهای گلخانهای دی اکسید کربن (CO2)، نیتروز اکساید (N2O) و متان (CH4) به آتمسفر و اثرات آنها بر تغییر اقلیم یکی از بزرگترین نگرانیهای امروزی است. فعالیتهای کشاورزی به دلیل تأثیر قابل توجه بر پویایی کربن و نیتروژن، دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر انتشار گازهای گلخانهای از خاک میباشد. نیتروز اکساید گاز گلخانهای ...
بیشتر
انتشار گازهای گلخانهای دی اکسید کربن (CO2)، نیتروز اکساید (N2O) و متان (CH4) به آتمسفر و اثرات آنها بر تغییر اقلیم یکی از بزرگترین نگرانیهای امروزی است. فعالیتهای کشاورزی به دلیل تأثیر قابل توجه بر پویایی کربن و نیتروژن، دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر انتشار گازهای گلخانهای از خاک میباشد. نیتروز اکساید گاز گلخانهای قوی بوده و پتانسیل گرمایش جهانی آن 298 برابر بیشتر از دی اکسید کربن است. بیشترین میزان انتشار نیتروز اکساید مربوط به فعالیتهای کشاورزی بوده و به طور عمده از طریق فرآیندهای نیتراتسازی و نیتراتزدایی در خاکها اتفاق میافتد. عوامل مختلف زیست محیطی و مدیریتی تأثیر قابل توجه بر تشکیل و انتشار این گاز گلخانهای دارند. این مقاله مروری، قابلیت روشهای مختلف مدیریت زراعی را برای کاهش انتشار نیتروزاکساید از خاکهای کشاورزی ارزیابی میکند. مدیریت صحیح بقایای گیاهی، بکارگیری روشهای نوین خاکورزی حفاظتی و آبیاری و همینطور گنجاندن محصولات لگوم در تناوب از جمله راهکارهای موثر در کاهش انتشار نیتروز اکساید هستند. همچنین بهبود کارایی مصرف نیتروژن با استفاده از بازدارندههای نیتراتسازی، اورهآز و کودهای آهسته رهش منجر به کاهش تشکیل و انتشار این گاز میگردد. تشخیص منشأ انتشار نیتروز اکساید با استفاده از فناوریهای نوین نیز اهمیت قابل ملاحظهای در انتخاب و اجرای عملیات زراعی مطلوب و در نتیجه جلوگیری از انتشار بیشتر این گاز گلخانهای دارد. بنابراین با توجه به پتانسیل قابل توجه مدیریت صحیح زراعی در کاهش انتشار این گاز، بکارگیری و عملیاتی نمودن هر یک از راهکارهای مدیریتی ارائه شده در این مقاله میتواند سهم قابل توجهی در کاهش انتشار گاز گلخانهای نیتروزاکساید از خاک و در نتیجه جلوگیری از پدیده تغییر اقلیم و گرمایش جهانی و همچنین افزایش تولید پایدار محصولات کشاورزی به دنبال داشته باشد.
نادر حیدری
چکیده
انتخاب الگوی کشت، متناسب با خاک، اقلیم و ظرفیت منابع آب تجدید شونده هر کشور از چالش های اساسی تولید پایدار در کشاورزی است. این مهم حتی در قوانین و اسناد فرادست آب و کشاورزی نمایان گردیده و به آن تاکید شده است. به طوری که از لحاظ کمّی بعد از محور مدیریت الگوی مصرف آب، (25 قانون/ سند) محور الگوی کشت بیشترین تعداد قوانین و اسناد فرادست (13) قانون/ ...
بیشتر
انتخاب الگوی کشت، متناسب با خاک، اقلیم و ظرفیت منابع آب تجدید شونده هر کشور از چالش های اساسی تولید پایدار در کشاورزی است. این مهم حتی در قوانین و اسناد فرادست آب و کشاورزی نمایان گردیده و به آن تاکید شده است. به طوری که از لحاظ کمّی بعد از محور مدیریت الگوی مصرف آب، (25 قانون/ سند) محور الگوی کشت بیشترین تعداد قوانین و اسناد فرادست (13) قانون/ سند) را به خود اختصاص داده است. در این مقاله ضمن مرور و تحلیل قوانین و اسناد فرادست مرتبط با بحث الگوی کشت، به نقاط قوّت و ضعف آن ها پرداخته و پیشنهاداتی در این زمینه و در راستای عملیاتی شدن بحث الگوی کشت ملی در کشور ارائه شده است. از نکات و نتایج مهم حاصله از این بررسی قابل ذکر است که تغییر الگوی کشت و ارائه الگوی کشت ملی از الزامات قانونی کشور است (نظیر قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی، آیین نامه اجرایی بهینه سازی مصرف آب کشاورزی، و قانون جلوگیری از خردشدن اراضی کشاورزی و ...) که تاکنون به طور موثری به آن، به استثنای مسائل کشتهای گلخانهای و کشت فراسرزمینی، پرداخته نشده است. کارهای انجام شده نیز بیشتر درون بخشی بوده و هماهنگیها با سایر دستگاهها و جامع نگریهای لازم در این زمینه به عمل نیامده است. همچنین مشاهده میگردد که توجه کمتری به بحث آموزش و ظرفیت سازی در زمینه الگوی کشت شده و در نتیجه پژوهش و مطالعات میدانی کافی نیز در این زمینه در کشور انجام نشده است. آخرین موردی که در بحث الگوی کشت مغفول مانده است توجه به گنجاندن گیاهان بومی و کم بهره برداری شده (Under Utilized) و یا حتی گیاهان جدید (خارجی) کم مصرف از نظر آب، ولی با ارزش اقتصادی بالا در الگوی کشت و در راستای پایداری تولید و سازگاری با تغییر اقلیم در کشور میباشد. همچنین با توجه به گذشت زمان نسبتا طولانی از تصویب قوانین و اسناد فرادست مرتبط با بحث انتخاب الگوی کشت و با توجه به تغییرات اقلیمی و آب و هوایی و کلا تغییرات فناوریها در فضای بخش کشاورزی در سالهای اخیر، ضرورت بازنگری و یا وضع قوانین جدیدی که خلاء های قانونی لازم را پر نمایند، احساس میگردد.