ترویجی
قربان وهاب زاده کبریا
چکیده
امروزه صنعت گردشگری بهعنوان اقتصاد پنهان برای تمام کشورها از ضروریات جدی برنامههای اقتصادی و اجتماعی مطرح است. این اقتصاد به علت عدم نیاز به سرمایهگذاری زیاد و ایجاد اشتغال بالا نسبت به صنایع دیگر موردتوجه کشورها بهویژه کشورهای درحالتوسعه است. زمینگردشگری ( ژئوتوریسم ) یا همان جاذبه پدیدههای زمینشناسی و ژئومورفولوژیکی ...
بیشتر
امروزه صنعت گردشگری بهعنوان اقتصاد پنهان برای تمام کشورها از ضروریات جدی برنامههای اقتصادی و اجتماعی مطرح است. این اقتصاد به علت عدم نیاز به سرمایهگذاری زیاد و ایجاد اشتغال بالا نسبت به صنایع دیگر موردتوجه کشورها بهویژه کشورهای درحالتوسعه است. زمینگردشگری ( ژئوتوریسم ) یا همان جاذبه پدیدههای زمینشناسی و ژئومورفولوژیکی در حوزههای آبخیز دارای قابلیت گردشگری است. توسعه گردشگری طبیعتمحور دارای کارکردهای متعددی برای جوامع محلی و آبخیز نشینان بوده که ازجمله راهکارهای مناسب برای مقابله با معضل معیشت و بیکاری است. در غالب موارد این ظرفیت اقتصادی و اجتماعی برای آمایش سرزمین در حوزه آبخیز مورد توجه جدی قرار نگرفته و به عبارت دیگر این ثروت ملی و میراث طبیعی در حوزههای آبخیز ایران بهعنوان عامل توسعه پایدار لحاظ نگردیده است. شناسایی پتانسیل ژئوتوریسم در قالب ژئوپارک برای حوزه های آبخیزی که از تنوع زمینشناسی برخوردارند، میتواند در آمایش سرزمین این مناطق نقش اساسی ایفا نماید. در صورت وجود ژئوپارک، میراث تاریخی و فرهنگی حوزههای آبخیز باعث افزایش پتانسیل ژئوتوتوریسم در ژئوپارکها میشود. در این مناطق با جلب مشارکت جوامع محلی و آبخیزنشینان و تولیدات بومی از قبیل صنایعدستی و محصولات مرتعی و جنگلی، گسترش عدالت اقتصادی یا اجتماعی در حوزههای آبخیز تحقق مییابد. دراین صورت کمک مؤثری به آمایش سرزمین و مدیریت جامع در حوزه آبخیز میشود. ژئوتوریسم رهیافت جدیدی در مدیریت حوزه آبخیز از نظر اقتصادی واجتماعی بوده که علی رغم تاکید یونسکو، تاکنون مورد توجه آبخیز داران قرار نگرفته است. در مقاله حاضر نقش ژئوتوریسم وژئوپارک درآمایش سرزمین حوزهآبخیز، توسعه گردشگری، و نیز مسایل اقتصادی و اجتماعی حاصل از آن بر زندگی و معیشت آبخیزنشینان بررسی و تحلیل می گردد.
ترویجی
مهدی قمقامی؛ جواد پیرولی بیرانوند؛ ابراهیم مقیسه
چکیده
هرگونه سیاستگذاری در بخش کشاورزی، به عنوان بزرگترین مصرفکنندۀ آب، باید منجر به افزایش راندمان مصرف و کاهش هدررفت آب گردد. استفاده از فناوریهای نوین مانند فناوری هستهای کمک شایانی به بهبود مدیریت آبیاری و کاهش هدررفت میکند. تحقیقات مختلفی نشان دادهاند که با پایش غیرچشمی رطوبت خاک و زیستتوده میتوان زمان ...
بیشتر
هرگونه سیاستگذاری در بخش کشاورزی، به عنوان بزرگترین مصرفکنندۀ آب، باید منجر به افزایش راندمان مصرف و کاهش هدررفت آب گردد. استفاده از فناوریهای نوین مانند فناوری هستهای کمک شایانی به بهبود مدیریت آبیاری و کاهش هدررفت میکند. تحقیقات مختلفی نشان دادهاند که با پایش غیرچشمی رطوبت خاک و زیستتوده میتوان زمان و میزان آبیاری را تعیین نمود. سامانههای هستهای مانند کاوشگر نوترونی و حسگر نوترونی اشعه کیهانی با استقرار در مزرعه میتوانند به صورت نقطهای و یا شبکهای، نوترونهای کُند شده را اندازهگیری و محتوای رطوبتی خاک را برآورد کنند. با برآورد رطوبت خاک، زمان احتمالی ورود گیاه به تنش رطوبتی تعیین و آبیاری لازم انجام میشود. این امر منجر به بهبود راندمان جذب آب و افزایش عملکرد محصول خواهد شد. مقالۀ حاضر با توصیف روشهای هستهای روز دنیا در زمینۀ پایش غیرچشمی رطوبت خاک، یک بررسی اجمالی در زمینه کاربرد فناوریهای هستهای برای بهبود مدیریت آبیاری و روشهای واسنجی ابزارهای هستهای ارائه میکند.
ترویجی
اعظم پورنیاکان؛ کیومرث زرافشانی؛ شهپر گراوندی
چکیده
تعارضات ملکی و دعاوی حقوقی یکی از بغرنجترین مسائل کشاورزی است. ازاینرو پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و با تکیه بر پژوهشهای اسنادی و میدانی سعی نموده است به بررسی روند تحولات ارضی دهستان ماهیدشت طی 60 سال اخیر در خصوص تعارضات ملکی و حقوقی بپردازد. شواهد و اسناد بررسیشده در سالهای 1264 هجری خورشیدی تا 1341 گویای این مطلب ...
بیشتر
تعارضات ملکی و دعاوی حقوقی یکی از بغرنجترین مسائل کشاورزی است. ازاینرو پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و با تکیه بر پژوهشهای اسنادی و میدانی سعی نموده است به بررسی روند تحولات ارضی دهستان ماهیدشت طی 60 سال اخیر در خصوص تعارضات ملکی و حقوقی بپردازد. شواهد و اسناد بررسیشده در سالهای 1264 هجری خورشیدی تا 1341 گویای این مطلب است که نظام بهرهبرداری از زمین، نظام ارباب- رعیتی بودهاست و با اجرای اصلاحات ارضی از سال 1342 و سالهای پس از آن به خردهمالکی تبدیل شد؛ بنابراین اولین گام که در ارتباط با دگرگونی ساختار اراضی کشاورزی برداشته شد، مربوط به اصلاحات ارضی 1340 هجری خورشیدی بود. این اتفاق باعث خردشدن اراضی کشاورزی شد. متعاقب خردشدن اراضی؛ پراکندگی قطعات، هموار و ناهمواری، تعارضات و مناقشات بهوجود آمد. نظام خرده دهقانی پاسخگوی نیازهای خانوادگی بهرهبردار کشاورزی نبود. بهعبارتدیگر، تحولات اجتماعی به تحولات اقتصادی منجر شد و متعاقباً سایر تحولات در فرهنگ نیز به وقوع پیوست. در بررسیهای صورت گرفتهشده از اسناد و مدارک نسقداران در ماهیدشت مشاهده شد که بیشترین مالکیتها و صدور اسناد زراعی در سالهای 50-1345 هجری خورشیدی اتفاق افتاده است. تعداد زیادی از این اسناد قطعی و رسمی بودند و مصاحبه با 25 نفر از ریشسفیدان محلی مشخص شد که تعارضات و دعاوی ملکی پس از خردشدن اراضی، بعد از اصلاحات ارضی و تقسیم ارث بهوقوع پیوسته است. مهمترین اقدامی که در زمینه کاهش تعارضات ملکی پیشنهاد میشود ثبت زمین و سیستم کاداستر است.
ترویجی
ابوالفضل آزادی؛ جمال بنی نعمه؛ سید علیرضا سید جلالی
چکیده
برای شناخت محدودیتهای محیطی تولید و برنامهریزی صحیح کشت، ارزیابی تناسب اراضی و تخمین پتانسیل امری ضروری است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف ، تخمین و مدلسازی پتانسیل تولید با مدلهای مختلف رگرسیون و ارزیابی کمی تناسب اراضی برای کشت گندم در برخی خاکهای آهکی جنوب بهبهان صورت گرفت. که جهت نیل به این اهداف از مطالعات خاکشناسی نیمه ...
بیشتر
برای شناخت محدودیتهای محیطی تولید و برنامهریزی صحیح کشت، ارزیابی تناسب اراضی و تخمین پتانسیل امری ضروری است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف ، تخمین و مدلسازی پتانسیل تولید با مدلهای مختلف رگرسیون و ارزیابی کمی تناسب اراضی برای کشت گندم در برخی خاکهای آهکی جنوب بهبهان صورت گرفت. که جهت نیل به این اهداف از مطالعات خاکشناسی نیمه تفصیلی منطقه سردشت بهبهان برای استخراج دادههای خاک جهت تناسب اراضی استفاده شد، مبنای ارزیابی کیفی، تطابق مشخصات اقلیمی، توپوگرافی و ویژگیهای خاک منطقه با نیازهای رویشی گندم با استفاده از جداول سایس در روش پارامتریک ریشه دوم بود و مبنای ارزیابی کمی، عملکرد در واحد سطح و پتانسیل تولید در نظر گرفته شد. پتانسیل تابشی-گرمائی تولید گندم، متوسط پتانسیل تولید زمین با استفاده از روش ریشه دوم و میانگین عملکرد زارع به ترتیب 7121، 3885 و 3255کیلوگرم در هکتار و نسبتأ مناسب(S2 ) تا نامناسب(N) متغیر میباشد، به طوری که غالب اراضی در کلاس تناسب متوسط S2 قرار دارند و فقط حدود 5 درصد اراضی در کلاس نامناسبN قرار دارند. بنابراین کاهش عملکرد موجود در برخی واحدهای اراضی بواسطه تأثیر عوامل محدودکننده از قبیل آهک، بافت و شوری و قلیائیت است. طبق نتایج مدلسازی پتاتسیل تولید به روش رگرسیون استاندارد و گام به گام، مقادیر ضریب تبیین به ترتیب 0/84 و 0/82 و خطای استاندارد (ME) برابر 0/52 و 0/59 و در روش منحنی تخمین برای مدل خطی، درجه دوم و درجه سوم، ضریب تبیین به ترتیب 90/0، 0/91 و 0/92 و خطای استاندارد 0/51، 0/50 و0/50 محاسبه شد. بنابراین روش منحنی تخمین درجه سوم که از مدل رشد فائو برای پیشبینی عملکرد محصول استفاده نموده است دارای کارایی بهتری نسبت به مدل رگرسیون استاندارد و گام به گام است که فقط از اثر ویژگیهای سرزمین و عملکرد مشاهده شده استفاده نموده است. بنابراین با توجه به نقش مؤثر و استراتژیک محصول گندم در منطقه، شناسایی محدودیتهای تولید اراضی جهت مدیریت بهینه و مدلسازی پتانسیل تولید در منطقه از نتایج این پژوهش میباشد.
ترویجی
معصومه رحیمی دهچراغی؛ حسین ارزانی؛ حسین آذرنیوند؛ محمد جعفری؛ محمدعلی زارع چاهوکی
چکیده
گردشگری در سامان عرفی یکی از کارکردها و خدمات مرتع است که از انظار مغفول مانده است. در این پژوهش معیارها و شاخصهای تناسب مرتع برای گردشگری با تاکید بر قابلیتهای سامان عرفی تدوین و مرتع لار آبسر واقع در استان مازندران در خلال سالهای 1398 و 1399 به صورت موردی بررسی شد. یافتههای این تحقیق سبب خواهد شد تا سامان عرفی نیز بهعنوان یک جذابیت ...
بیشتر
گردشگری در سامان عرفی یکی از کارکردها و خدمات مرتع است که از انظار مغفول مانده است. در این پژوهش معیارها و شاخصهای تناسب مرتع برای گردشگری با تاکید بر قابلیتهای سامان عرفی تدوین و مرتع لار آبسر واقع در استان مازندران در خلال سالهای 1398 و 1399 به صورت موردی بررسی شد. یافتههای این تحقیق سبب خواهد شد تا سامان عرفی نیز بهعنوان یک جذابیت برای گردشگری موردتوجه ویژه قرار گیرد و مرتعدار نیز برای توسعه صنعت گردشگری در درون مرتع تلاش نماید. تاکنون در تدوین شاخصها و معیارهایی که نشان دهنده تناسب سامان عرفی مرتع برای گردشگری باشند، جذابیت های سامان عرفی مرتع مورد توجه قرار نگرفته است. این پژوهش با تمرکز بیشتر روی این مبحث میپردازد و با مروری بر تحقیقات سایر محققان، مشاهدات میدانی و مصاحبه با مرتعداران و گردشگران افق جدیدی در مرتعداری کشور میگشاید. نتایج نشان داد دستورالعمل ارائه شده با در نظر گرفتن جنبههای زیرساختاری، مسائل محیطی اکولوژیکی و عوامل اقتصادی و اجتماعی مناسب به نظر میرسد و مرتع لار آبسر نیز از پتانسیل کافی برای گردشگری در سامان عرفی برخوردار است.
ترویجی
فریدون نورقلی پور؛ ساناز توحیدلو؛ علیرضا جعفرنژادی؛ یونس محمد نژاد؛ کامران میرزاشاهی؛ جلال قادری؛ محمد حسین ارزانش؛ محمد پسندیده؛ احمد بایبوردی؛ نصرت اله منتجبی؛ مختار زلفی باوریانی؛ پیمان کشاورز؛ محسن سلسیپور؛ انور اسدی جلودار؛ پروین ایزدی؛ شادی صدیقی؛ ناصر دواتگر؛ علیرضا مهاجر؛ مسعود دادیور؛ ماشاله حسینی
چکیده
به منظور مقایسه روش کوددهی زارعین با روش تلفیقی حاصلخیزی خاک و توصیه کودی گیاه کلزا، پروژهای ملی در 10 استان، اجرا شد. مناطق اجرا شامل 54 مزرعه در استانهای گلستان، مازندران، خوزستان (دزفول)، خوزستان (اهواز)، اردبیل (مغان)، آذربایجان شرقی، اصفهان، بوشهر، خراسان رضوی، کرمانشاه، فارس و ورامین بود. این مناطق، طیف وسیعی از اقلیمهای ...
بیشتر
به منظور مقایسه روش کوددهی زارعین با روش تلفیقی حاصلخیزی خاک و توصیه کودی گیاه کلزا، پروژهای ملی در 10 استان، اجرا شد. مناطق اجرا شامل 54 مزرعه در استانهای گلستان، مازندران، خوزستان (دزفول)، خوزستان (اهواز)، اردبیل (مغان)، آذربایجان شرقی، اصفهان، بوشهر، خراسان رضوی، کرمانشاه، فارس و ورامین بود. این مناطق، طیف وسیعی از اقلیمهای کشت کلزا و دامنه متفاوتی از خصوصیات خاک را شامل میشد. در قسمتی از این مزارع انتخابی، مدیریت کوددهی بر اساس آزمون خاک (مصرف بهینه کود) و در نیمه دیگر مزرعه انتخابی، مدیریت با روش عرف زارع یا شاهد منطقه، اعمال شد. در پایان دوره رشد، عملکرد دانه تیمار عرف زارع و تیمار توصیه کودی در هر استان و در هر منطقه مقایسه شد. با توجه به نتایج، فسفر بیشترین درصد کمبود را در خاک مزارع داشت و از عناصر کممصرف نیز، بیشترین کمبود مربوط به عنصر روی بود. به طور میانگین، افزایش عملکرد دانه در کل نقاط اجرا در سال اول 600 کیلوگرم در هکتار یا 24 درصد، نسبت به تیمار عرف زارع بود. در سال دوم افزایش عملکرد دانه در کل نقاط اجرا به طور میانگین 784 کیلوگرم در هکتار یا 27/4 درصد بود. برای میانگین دو سال، مقدار 692 کیلوگرم در هکتار یا 25/7 درصد افزایش عملکرد دانه نسبت به عرف زارع، حاصل شد. نسبت فایده به هزینه در مناطق مختلف با توجه به عملکردهای حاصله به خصوصیات خاک و مقدار کود مصرفی، بستگی داشت. بیشترین مقدار این نسبت مربوط به منطقه نیشابور (26/52) و داراب (22/31) و کمترین آن مربوط به بوشهر (0/28) بود. نتایج نشان داد که مصرف کود مطابق توصیه انجام شده از لحاظ زمان، مقدار، منبع و روش مصرف، باعث بهبود عملکرد کلزا در کلیه مناطق، خواهد شد.
ترویجی
مهناز اسکندری؛ علی زین الدینی؛ میر ناصر نویدی؛ بهزاد مینایی
چکیده
تعیین اولویت اراضی، نوعی تصمیم گیری با معیارهای متعدد است که گاه بایکدیگر همسو نیستند. از این رو، کاربرد روشهای تصمیمگیری چندمعیاره در حل این مسائل در سالهای اخیر، بسیار پرکاربرد بوده است. هدف از این پژوهش، معرفی روش بهترین-بدترین (BWM) در اولویت بندی تناسب اراضی برای کشت محصولات کشاورزی بود. همچنین، نتایج این روش با روش ...
بیشتر
تعیین اولویت اراضی، نوعی تصمیم گیری با معیارهای متعدد است که گاه بایکدیگر همسو نیستند. از این رو، کاربرد روشهای تصمیمگیری چندمعیاره در حل این مسائل در سالهای اخیر، بسیار پرکاربرد بوده است. هدف از این پژوهش، معرفی روش بهترین-بدترین (BWM) در اولویت بندی تناسب اراضی برای کشت محصولات کشاورزی بود. همچنین، نتایج این روش با روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به عنوان پرکاربردترین روش تصمیمگیری چندمعیاره در مطالعات گذشته، مقایسه شد. برای دستیابی به این هدف، از 12 باغ تحت کشت خرما در منطقه جهرم استان فارس با حفر خاکرخ، نمونه گیری شد. آزمایشهای فیزیک وشیمیایی لازم روی نمونه ها انجام و ویژگی های موثر خاک بر مقدار عملکرد، مشخص گردید. ماتریس داده های خاک و عملکرد از مناطق نمونهبرداری، تهیه و روشهای BWM و AHP برای تعیین وزن معیارها به کار رفت. با جمع حاصلضرب اعداد استانداردشده هر ویژگی خاکی در وزن آن، شاخص تناسب اراضی برای هر باغ بدست آمد. مقادیر شاخص تناسب با عملکرد واقعی مقایسه شد تا کارایی مدل های بکار رفته در تعیین اولویت باغها مشخص شود. نتایج نشان داد که شاخص بدست آمده از هر دو روش، تقریباً یکسان است. لیکن معیارهای ارزیابی به کار رفته شامل حداقل تناقض، انحراف کل و انطباق، نشاندهنده سازگاری بیشتر قضاوتها در روش BWM بود. در نهایت، کاربرد این روش به دلیل برخورداری از برخی ویژگیها مانند نیاز به تعداد کمتری مقایسه زوجی در مقایسه با دیگر روشهای تصمیمگیری چندمعیاره ماتریسی همچون AHP، پایداری و سازگاری بیشتر وزنهای تعیین شده در پایان مسأله تصمیمگیری، امکان کاربرد توأمان با سایر روشها، استفاده از اعداد صحیح برای انجام مقایسهها و سادگی کاربرد در حل مسائل تصمیمگیری چندمعیاره مانند تصمیم گیری برای اولویت کاربری اراضی، به عنوان روشی کارا و قابلاعتماد، توصیه میشود.
ترویجی
عباس شهدی کومله؛ سیدرضا سیدی؛ مریم فروغی
چکیده
کودهای دامی بهعنوان جایگزین مناسب کودهای شیمیایی ضمن تأمین عناصر غذایی گیاه به پایداری اکوسیستمهای زراعی کمک مینمایند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر کاربرد منابع و سطوح مختلف کودهای آلی بر ویژگیهای شیمیایی خاک شالیزار بود. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه پژوهشی مؤسسه تحقیقات برنج کشور- رشت طی سالهای ...
بیشتر
کودهای دامی بهعنوان جایگزین مناسب کودهای شیمیایی ضمن تأمین عناصر غذایی گیاه به پایداری اکوسیستمهای زراعی کمک مینمایند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر کاربرد منابع و سطوح مختلف کودهای آلی بر ویژگیهای شیمیایی خاک شالیزار بود. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه پژوهشی مؤسسه تحقیقات برنج کشور- رشت طی سالهای 1397 و 1398 انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل کودهای مرغی (2/5، 5 و 10 تن در هکتار)، گاوی (5، 10 و 20 تن در هکتار) و گوسفندی (10، 20 و 40 تن در هکتار) در نظر گرفته شد. طبق نتایج، مصرف 40 تن در هکتار کود گوسفندی موجب افزایش هدایت الکتریکی بهمیزان 0/41 دسیزیمنس بر متر، نیتروژن کل و کربن آلی بهترتیب بهمیزان 0/14 و 3 درصد و مصرف 20 تن در هکتار کود گاوی موجب افزایش فسفر و پتاسیم قابل استفاده خاک بهترتیب بهمیزان 8/6 و 173/2 میلیگرم در کیلوگرم نسبت به تیمار شاهد شد. همچنین، بیشترین میزان جذب نیتروژن (48/6 کیلوگرم در هکتار) و فسفر دانه (33/1 کیلوگرم در هکتار) و پتاسیم کاه (78 کیلوگرم در هکتار) رقم گیلانه و بیشترین میزان جذب نیتروژن (44/9 کیلوگرم در هکتار) و فسفر دانه (29/6 کیلوگرم در هکتار) و پتاسیم کاه (75/9 کیلوگرم در هکتار) رقم هاشمی از مصرف 20 تن در هکتار کود گاوی حاصل شد. طبق نتایج حاصله، مصرف 20 تن در هکتار کود گاوی بهدلیل بهبود حاصلخیزی خاک، نسبت جبران 80 درصدی عملکرد شلتوک نسبت به تیمار مصرف کودهای شیمیایی در کشت ارقام هاشمی و گیلانه و تولید محصول سالم توصیه میشود.
ترویجی
محمدعلی جواهری؛ حمید نجفی نژاد؛ مهدی نادی
چکیده
کاشت زعفران (Crocus sativus L) به عنوان ارزشمندترین گیاه و گرانترین ادویه موجود در دنیا ، به دلیل کارایی بیشتر مصرف آب در مناطق نیمهخشک از اهمیت زیادی برخوردار است. استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی با در نظرگیری همزمان عوامل مختلف مؤثر بر رشد زعفران بهترین و کمهزینهترین روش جهت شناسایی مناطق مستعد کاشت زعفران است. پژوهش حاضر ...
بیشتر
کاشت زعفران (Crocus sativus L) به عنوان ارزشمندترین گیاه و گرانترین ادویه موجود در دنیا ، به دلیل کارایی بیشتر مصرف آب در مناطق نیمهخشک از اهمیت زیادی برخوردار است. استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی با در نظرگیری همزمان عوامل مختلف مؤثر بر رشد زعفران بهترین و کمهزینهترین روش جهت شناسایی مناطق مستعد کاشت زعفران است. پژوهش حاضر طی سالهای 1396 الی 1398 به منظور پهنهبندی و شناسایی مناطق مستعد کاشت زعفران در استان کرمان انجام گردید. برای این پژوهش از دادههای روزانه 13 ایستگاه سینوپتیک در طی سالهای 1377 تا 1397 استفاده شد پس از بررسی همگنی دادهها اقدام به تهیه لایههای اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی گردید. لایههای مورد مطالعه شامل ارتفاع، شیب، یخبندان، بارندگی، دماهای بیشینه و کمینه مطلق و احتمال وقوع دمای کمتر از پنج درجه در آبان ماه بوده که برای هر ایستگاه محاسبه و نقشه تغییرات آن ترسیم گردید. نقشه شیب نیز از مدل رقومی ارتفاع استخراج گردید. پس از وزندهی لایههای فوق با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی نقشه پهنهبندی نهایی در محیط ARC-GIS تهیه گردید. نتایج نشان داد که مناطق جنوبی و شرق استان مناسب کاشت زعفران نمیباشند بلکه مناطق مستعد کشت زعفران متمرکز بر بخشهای کوهپایهای شهرستانهای بافت، بردسیر، زرند و شهربابک میباشد. بر اساس نتایج بهدست آمده شهرستانهای کهنوج، منوجان، جنوب شهرستان جیرفت، شرق شهرستان بم و جنوب شهرستان بافت جزء مناطق نامناسب بوده که حدود 59 درصد مساحت استان را تشکیل میدهند. همچنین 15 درصد مساحت استان در پهنه متوسط و 16 درصد در پهنه مناسب طبقهبندی شدند. مناطق بسیارمناسب نیز حدود 10 درصد از سطح کل استان را شامل میشوند.